ای صاحب کرامت شکرانهٔ سلامت
روزی تَفَقُّدی کن درویش بینوا را
ای صاحب فال! عادت دارید از همه چیز شاکی باشید و غر بزنید. ناشکری کار همیشگی شماست. همین که سالمید باید بروید خدا را شکر کنید و سور بدهید. حالا اگر سور هم ندادید اقلاً یک وعده غذا به یک فرد نیازمند هدیه کنید.
نه؟ این را هم نمیتوانید؟ یک ده تومنی که میتوانید در صندوق صدقه بیاندازید!
این هم نه؟ پنج تومن چی؟!
بابا شما اِندِ خساستید. اصلاً بروید اینقدر به جان عالم و آدم غر بزنید که جانتان دربیاید.